Wednesday, January 25, 2006
Rain

Listen to the pouring rain
Listen to it pour,
And with every drop of rain
You know I love you more
Let it rain all night long,
Let my love for you go strong,
As long as we're together
Who cares about the weather?
Listen to the falling rain,
Listen to it fall,
And with every drop of rain,
I can hear you call,
Call my name right out loud,
I can here above the clouds
And I'm here among the puddles,
You and I together huddle.
Listen to the falling rain,
Listen to it fall.
It's raining,
It's pouring,
The old man is snoring,
Went to bad
And bumped his head,
He couldn't get up in the morning,
Listen to the falling rain,
listen to the rain.

Jose Feliciano

!خيلي بده هوس يه آهنگ كني و نداشته باشيش

Tuesday, January 24, 2006

مثل هرسال نشستم توي خونه و به هركي كه مي‌تونه بره جشنواره حسوديم مي‌شه.

شكلك‌هاي ياهو مسنجر چه شعري هستند؟ اون آخريش از همه بهتره! م
چه كساني از سلامت رواني برخوردار هستند؟ من ‌مي‌گم هيشكي! شما كسي رو مي‌شناسيد؟ م
چارده به در . از وقتي اينجا باز شده بود فكر مي‌كردم چارده به در تعطيل شده پريروز كشف كردم اشتباه فكر مي‌كردم. حالا كل وبلاگ رو ول كنيد دلتون نمي‌خواد لپ اون ني‌ني بهنام موفرفري اون بالا رو گاز بگيريد؟ م
خوب حالا همه بريد يه دور با بهزاد برقصيد ! م


Sunday, January 15, 2006

هيچ وقت اونجوري اهل فوتبال نبودم كه بشينم همه‌ي بازي ها رو تماشا كنم يا برام چيز خيلي مهمي بوده باشه. هميشه هم استقلالي بودم نه به خاطر بازي يا بازيكن‌ها يا مربي تيم بلكه به خاطر رنگ آبي و اسم تيمشون. با اين همه عابدزاده رو عاشقانه دوست داشتم. درواقع سالهاي دبستان مخصوصاٌ دوم و سوم. جام جهاني نود و هشت. روزايي كه از مدرسه تا خونه توي سرويس انقدر شعار مي‌داديم كه صدامون مي‌گرفت. يه شير داريم تو دروازه احمدرضا عابدزاده! و اونايي كه دوسش نداشتن مي‌خوندن يه سگ داريم... . ( بي ادبا!!!) يا بعد از برد ايران از استراليا كه تا مدت ها مي‌خونديم : زيباست در باران گل زدن ها/ رقص عابدزاده روي چمن ها/ مي‌رسد پيغام جام جهاني/ پيرواني زشته پيرواني (البته با عرض معذرت از پيرواني بيچاره! ).م
اونقدر دوسش داشتم كه خوابش رو مي‌ديدم. اگه انباري تهران رو بگردم شايد هنوز عكس‌هايي كه ازش جمع كرده بودم باشه. ديدن دوباره‌ش توي تلويزيون سالم و توي دروازه(حتي براي همين پنج دقيقه) باعث شد يه بار ديگه با شور و شوق هشت نه سالگي به زمين نگاه كنم و فكر كنم چقدر دوسش داشتم و بفهمم برعكس خيلي چيزهايي كه بعد از يه مدت ديگه دوست داشتني نيستند هنوزم دوسش دارم!م
Friday, January 13, 2006

همه چيز خوبه من خوبم مي‌خندم بازي مي‌كنم شوخي مي‌كنم ولي يه چيزي سر جاش نيست كه نه مي‌دونم چيه نه مي‌دونم جاش كجاست. فقط يه حسه كه مي‌گه يه چيزي سر جاش نيست

حس خوبيه وقتي مي‌بيني برادر كوچولوهات اونقدر بزرگ شدن كه مي‌تونن روي برفها بكشنت و مي‌توني با بزرگتره خيلي جدي برف بازي كني بدون اينكه بخواي مراقب باشي. جاتون خالي ما نديد بديد ها با همين پنج شش سانت برف كلي برف بازي كرديم حتي يه آدم برفي كوچولو هم ساختيم. دلم مي‌خواست بدون در نظر گرفتن اين دوسال چه يك سال و نيم اولش و چه بعد از اون با هم برف بازي مي‌كرديم و آدم برفي مي‌ساختيم مثل چهار پنج سال پيش. شايد همه‌ي دلخوري هاي اخيرم با گوله هاي برفي خالي مي‌شد و مي‌تونستم مثل همين چند وقت پيش فقط خاطره هاي خوب اون يك سال و نيم رو براي خودم نگه دارم. م

مرسي به خاطر اين همه نظري كه در مورد ظاهر جديد اينجا داديد!!! يه كامنت گذاشتن براي اين كه خوبه يا بد اينقدر سخت بود؟م


Sunday, January 08, 2006
با اين كه قالب قبلي رو خيلي دوست داشتم ولي براي تنوع هم كه شده با سايكو اينو ساختم. از اين ستون پهن نوشته ها خوشم نمي‌اد ولي نمي دونم چرا هركاري كردم ستون لينك و آرشيو و ... كنار صفحه نموند . حالا اگه وقت كردم بازم باهاش ور مي‌رم. حالا اين چطوره؟م
Tuesday, January 03, 2006
امشب ديگه بايد بنويسم. تهديد شدم و قول دادم. نمي‌خوام غر بزنم ولي خستم خوابم مياد بي‌حوصله و كلافه و خلاصه كمي تا قسمتي سگم عيب نداره اينم مي‌گذره حداقل خودم مي‌دونم چمه ولي نمي‌دونم چرا هرچي قرص آهن و مولتي ويتامين مينرال مي‌خورم آدم نمي‌شم. حيفه يه روز خوب الكي خراب شه.
خيلي خوابم مياد. فردا امتحان ندارم وكلي دلمو خوش كرده بودم كه تا ظهر مي‌خوابم ولي بايد هشت بيدار شم. ضد‌حال! م
امروز از يه آدم عشق پول ده هزار تومن پول زور گرفتم. يعني زور كه نه شرط بسته بوديم ولي خوب يكم تقلب كردم. اگه فردا ببينم هنوز داره سكته مي‌كنه از دوري پولش احتمالاٌ پس مي‌دم بهش‌.
خيلي برام مهم نيست ولي دارم سخت ترين امتحان هام رو خوب مي‌دم و آسونترين امتحان ها رو گند مي‌زنم. درس هم اي گاهي لطف مي‌كنم يكم مي‌خونم. نصيحت نكنيد كه اعصاب ندارم يه وقت ديدي همين يكم رو هم نخوندم فقط گفتم اطلاعات عمومي‌تون بره بالا
الان خودم خوندم چي نوشتم. احساس كردم يكي هيچي نداره بگه همينجوري تند تند يه چيزايي گفته كه يه چيزي گفته باشه اگه شمام اينو احساس كرديد خوب كرديد ديگه من چي‌كاركنم؟؟؟ م
بسه ديگه مي‌خوام برم چارلي و آسانسور شيشه‌اي بخونم. اينجوري هم نگام نكن هنوز اونقدر بزرگ نشدم كه نتونم رولد دال بخونم هنوز ديپلمم نگرفتم
PsycHo: Free Template Generator
Get FireFox!
XHTML Validator