خانوم کوچولو

Wednesday, October 05, 2005

سالمرگ وقت خوبي براي ياد كردن نيست ولي روحش شاد كه گرچه رفته ولي صداش هيچ وقت خاموش نمي‌شه.

چرا وقتي كه آدم تنها مي‌شه
غم وغصه ش قد يه دنيا مي‌شه
مي‌ره يك گوشه‌ي پنهون مي‌شينه
اونجا رو مثل يه زندون مي‌بينه
غم تنهايي اسيرت مي‌كنه
تا بخواي بجنبي پيرت مي‌كنه
...
تن تو ظهر تابستونو به يادم مي‌اره
رنگ چشماي تو بارونو به يادم مي‌اره
وقتي نيستي زندگي فرقي با زندون نداره
قهر تو تلخي زندونو به يادم مي‌اره
من نيازم تو رو هر روز ديدنه
از لبت دوست دارم شنيدنه
...

11:47 AM | صبا.

5 comments

5 Comments:

Anonymous said...

بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم / شوق دیدار تو لبریز شد از جواب مجودم / شدم ان عاشق دیوانه که بودم / .....یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم / پرگشودیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم / ساعتی بر لب آن جوی نشستیم / تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت / من همه محو تماشای نگاهت / ...... یادم اید تو به من گفتی از این عشق حذر کن / لحظه ای بر این اب نظر کن ....... تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن / .....روز اول که دل من به تمنای تو پر زد / چوم کبوتر لب بام تو نشستم / تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم .....اشکی از شاخه فرو ریخت / مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت ...../اشک در چشم تو لرزید / ماه بر عشق تو خندید /.... رفت در ظلمت غم ان شب و شبهای دگر هم ..../نه کنی دیگر از ان کوچه گذر هم ..../ بی تو اما به چه حالی از ان کوچه گذشتم ....
فراموش نمی کنم خانم کوچیک .

9:04 PM

Anonymous said...

تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم / شوق دیدار تو لبریز شد از جواب مجودم / شدم ان عاشق دیوانه که بودم / .....یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم / پرگشودیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم / ساعتی بر لب آن جوی نشستیم / تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت / من همه محو تماشای نگاهت / ...... یادم اید تو به من گفتی از این عشق حذر کن / لحظه ای بر این اب نظر کن ....... تا فراموش کنی چندی از این شهر سفر کن / .....روز اول که دل من به تمنای تو پر زد / چوم کبوتر لب بام تو نشستم / تو به من سنگ زدی من نه رمیدم نه گسستم .....اشکی از شاخه فرو ریخت / مرغ شب ناله تلخی زد و بگریخت ...../اشک در چشم تو لرزید / ماه بر عشق تو خندید /.... رفت در ظلمت غم ان شب و شبهای دگر هم ..../نه کنی دیگر از ان کوچه گذر هم ..../ بی تو اما به چه حالی از ان کوچه گذشتم ....
فراموش نمی کنم خانم کوچیک

9:18 PM

Anonymous said...

يادته؟ يادته از فريدون فروغي چي گفته‌بودي؟ از كسايي كه فريدون فروغي گوش مي‌كنند؟ بيا اينم شاهدش...منظور كامنت اين يارواس

1:45 PM

Anonymous said...

ziba bood va aroom va delneshin, roohash shad

2:49 PM

Anonymous said...

avvalesh khastam mese baghie raje be shere ye comment bezaram , vali didam khob iinaro ki neveshte ,ki post karde , to , hala mikham dar morede khodet be khodet begam ,to ta key mikhay begi bi khialesh , oon avvalesh man bekhatere harfaye ghashanget behem pm dadam ,vasat off gozashtam , hala mikhay sokoot koni ke chi , nakone azam vaghan khaste shodi, age iin joorie to ro khoda be khodamam bedoonam cheghadr adame mozakhrafe kesel konandeiii hastam , saba ta key .... age mikhay dobare hamoon harfa ro behem tahvil bedi behtare bi khial shi

4:50 PM