Wednesday, September 28, 2005

دلم مي‌خواد حرف بزنم ولي نگفتني ها بيشتر از گفتني‌ها دور و برم رو گرفتن. اونم براي كسي مثل من كه هيچ وقت عادت به زياد حرف زدن نداشته چه برسه به گفتن نگفتني ها. نمي‌دونم شايد به خاطر اين كه هيچ وقت گوش شنوايي نبوده كه احساس كنم مي‌فهمه چي دارم مي‌گم
پنجره اتاقم بازه. داره باد مياد. مياد و يه نوازش كوتاه مي‌كنه و مي‌ره. هيچي باقي نمي‌ذاره جز يه حس خوب يا شايدم يه لرز
گاهي وقت ها چيزهايي پيش مياد كه احساس مي‌كنم همه دارن نقش بازي مي‌كنن حتي عزيزترينها و نزديكترين‌هام. حتي خودم. وانمود مي‌كنم هيچي نمي‌دونم مي‌خندم شوخي مي‌كنم سكوت مي‌كنم لبخند مي‌زنم ولي دريغ از يه احساس واقعي. به جز بقيه خودمم دارم خودمو گول مي‌زنم. اصلن عزيزترين ها و نزديكترين ها وجود دارن؟ م
وقتي مي‌گم نگفتني يعني همين كه هي دارم مي‌نويسم و پاك مي‌كنم. نمي‌تونم به هيچ چي باور داشته باشم آدمها همه غريبه شدن. توي يه دنياي ديگه زندگي مي‌كنن و جزيره افتادن وقتي خوبه كه دور تا دورت آب باشه توي جزيره هم پر كتاب و موسيقي باشه. اصلن احساس خوبي نيست كه وسط مردم توي يه جزيره گير كني هيچ‌ كي وارد جزيرت نشه و مردم بيرون از جزيره هم صداتو نشنون

پ.ن: جاي عادل خالي كه بگه چقدر دغدغه هات كوچيكه
پ.پ.ن: پونه جونم رفته
اينجا
5 Comments:
Anonymous Anonymous said...
vali in dafe daghdaghat koochik nabood!
kheili kheiliam bozorg bood. inaii ke gofti harfe dele kheili az adamas, hes mikoni(khodamo mesal mizanam) oonaii ke doro baretan faghat mesle ye show daran negat mikonan, raftareshoon tekrari va ghabele pishbinye, kam pish myad be joz mamanet(oonam bazi vaghta va tazeh chon pareyeh taneshi!) hes koni adame digeii az tahe delesh be harfat goosh mideh ya bahat harf mizaneh ya zamanesho az tahe del bahat migzaroone, dorost mesle "TrueMan Show", az tarafi nemishe be har kasyam be joz oon halegheye adamaii ke doro baretan fori etminan kardo bahash darde del kardo kollan zaman ro bahasn gozaroond, ke taze agaram beshe, oonam bad az ye moddat be oon halgheye adamaye ghabli ezafe mishe va bazam hamoon show!
nemidoonam, shayadam daram jafang migam! vali dar zaher hamin jafangyat harfe dele kheili az adamas! shayadam Tavvahome! vali har chi hast vojood dare, shayad beshe ba doost dashtan, hesse tazegi, komak be digaran, bazi vaghta dar tabiat va kenare heyvoona boodan! va kheili chizaye dige in nagoftanya ro ye joori Goft! va in fekra ro kamrang kard.
be omide hagh.

Anonymous Anonymous said...
Tavallodet mobarak khanoom koocholoo. enshalla ke 1000 sale beshei:D:D
omidvaram ye roozi beshe ke khodet ye Domaine shakhsiye ".com" begiri:D:D:D
shad bashi va paydar @};-
Adel

Anonymous Anonymous said...
با عادل موافقم...يه تحول از هر جنسي مي‌تونه اين حال و هوا رو عوض كنه!

Anonymous Anonymous said...
پرنده های قفسی عادت دارند به بی کسی / عمر شونا بی همنفس گز می کنند کنج قفس /چه می دونند به چی می گن ستاره / چه می دونند دنیا چاه یا بهاره / چه می دونند عاشق می شه چه اسون پرنده زیر بارون.
اینروزا خانم کوچولوی قصه ما 3 ساله می شه 3 سال با دعدعه های اون با شادی و گریه ها و غصه ها و خند های اون سپری کردیم وروجک کوچولوی ما که از همه چیز به تنگ اومده و به دنبال فضایی لب بامی سرکوهی دل صحرایی می گرده تا اونجا نفسی تازه کنه داد بزنه فریاد بکشه و تنفس کنه اما افسوس که ما حتی به قول عادل خان نتونستیم دغدغه های کوچیک این خانم کوچولو را جواب بدیم و شرمندش نشیم امروز ماییم و نوای بینوایی .خانم کوچولوی مهربون قصه ما با وجود اینکه 16 ساله اشا دلش پر از غمه مثل بگیه اقا و خانم کوچیکای این مملکت (سیاسی شد بابا مثلا اومدیم تبریک بگیم یا دختر مردما بندازیم زندون فردا باباش می گه دخملم مهندس بید نمی دونم دکتر بید هزارتا خواستگار داشته بید پس سیاسیش نکنیم )اما خانم کوچیک به سان رود که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش امید هیچ معجزی ز مرده نیست زنده باش . یادت باشه زنده باش و پر از نشاط و یه مبارز در برابر سختی ها (البته می دونم تو الان اخم کردی تو دلت می گی بازم نصیحت ) خیلی چیزی می خاستم بنویسم ولی نمی دونم چرا رشته حرف از دستم در می ره ولش کن راستی تا یادم نرفته فردا نیای غرغر کنی بگی این چه کامنتی بودشا نمی دونم بگی خیلی رسمی بود بلاخره این نظر من بید و تو هم انتقاد پذیر باش البته اگه حذف نکنی حرفای منا یه چیز دیگه تا یادم نرفته
تولدت مبارک

Anonymous Anonymous said...
اصلاحیه :
ببخشید دوباره مزاحم شدم
این معلم املاء(خانم کوچولو) ابروی ما را ببرد پسرا و دخترای محترمی توجه کنند در کامنت بالایی ((بقیه ))درسته چون ساعت 12 شب به بعد سواد من نم می کشه و من در شرایط تهدید مجبور بودم این کامنتا را بنویسم ببخشید دیگه (خلاص شذی خوب شد یدنه غلط که اینقدر داد بی داد و دعوا نداره تو اگه خانم کوچولویی اینطوری بزرگ بشی که وای به حال ما)

PsycHo: Free Template Generator
Get FireFox!
XHTML Validator