Wednesday, September 14, 2005

سلام
خوبي؟ مي‌بيني چند وقته بهت سلام نكردم؟؟؟ خودمم نمي‌دونم چرا امشب برگشتم به اين عادت قديمي
يكم قاطي دارم امشب. صبح تا نزديك ساعت چهار با پونه تهران بودم. برنامه‌ي كردان هم جور شد البته نشد پونه اينها رو ببريم گفتن جامون خوب نيست بيچاره ها اولين بار وحشت مي‌كنن. باشه دفعهِ ديگه كه جاي بهتري خواستيم بريم. ولي در كل خوب بود. نمي‌دونم الان چرا اينجوري شدم. داشتم با يكي چت مي‌كردم يهو هوس كردم آه بكشم. تو هال نشسته بودم يهو نزديك بود بزنم زير گريه كلي خودمو كنترل كردم اشكام از چشمم بيرون نريزه. نمي‌دونم شايد به خاطر خستگي باشه نه تو راه رفتن خوابيدم نه تو راه برگشتن شب هم مثل هميشه دير خوابيده بودم الان هم تنها احساسي كه ندارم خواب‌آلودگيه
: خودم ديگه چيزي نمي‌گم همراه ولگردي هام بشين
!اول از همه وبلاگ پونه كه منتظر بودم دومين پست رو بذاره بعد لينك بدم

هیج چیز، غمگینانه تر از هیچ نیست، غمگینانه تر از خالی، از یه چیزی که حتی چیز هم نیست.
هیچی حتی از گوز هم کم تره.
(
اين)

وظیفه حکومت نیست که جلوی اشتباه کردن شهروندان را بگیردبلکه وظیفه شهروندان است که جلوی اشتباه کردن حکومت را بگیرند.(روبرت اچ جکسون، 1892 تا 1954، قاضی آمریکایی)م

جادي

همه‌ی مشکلا از اونجایی شروع شد که آدمیزاد فکر کرد بلده فکر کنه
(اين)

بقيه باشه بعداً

1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
salam
khoobin?
manam ey bad nissam
upd8 kon:D

PsycHo: Free Template Generator
Get FireFox!
XHTML Validator