خوبم؟ نميدونم. دپ نزدم فقط يه جوريم. دلم ميخواد بدون گوشي آهنگ گوش بدم ولي بالا تولده سر و صداشون مزاحمه. خداييش خيلي فاميل شادي دارن وقتي دور هم جمع ميشن هيچي نميتونه ساكتشون كنه. اصلاً به خاطر سر و صداي اينا بود كه من يادم افتاد امروز چندمه. ما هيچ وقت اينجوري نيستيم هيچ وقت جمع شدنمون با دست و آهنگ و رقص همراه نيست هميشه چندتا چندتا مشغول حرف ميشيم داره كادو باز ميكنه و تشكر ميكنه. پارسال چقدر خنديديم. فلفل ادويه و آخر سر هم نمك كه همه از اين يكي شاكي شده بودن. كل كثيف بودن و خوردن. مطمئنم اگه سعيده نرفته بود شمال حتماً ميخورد!!! روي همه رو هم كم ميكرد. ااااااااااه گوشم رفت عجب سروصدايي
دوشنبه با مامان ميرم تهران اونم فقط براي خوشگذروني. دو تا سينما و يه استخر سرباز(دلم برا استخر سرباز لك زده امسال نرفتم اصلاً) احتمالاً.
آخرش از رو رفتم گوشي رو گذاشتم رو گوشم. فردا رياضي و فيزيك داريم. خيلي حوصله شونو ندارم. امروز تو كلاس همش تانگو تو اوورا(اگه به انگليسي بنويسم همهي خط رو بهم ميريزه) گذاشته بودن تو ذهنم يه جورايي شده بود موسيقي متن كلاس. جالب بود
يكي از بچه ها امروز براي كلاس ديرش شده بود براي اين كه به موقع برسه مجبور شده بود دربست بگيره. ميگفت ديدم پيره مرده ديگه سوار شدم. مرده هم يه چند بار تو راه عقب رو نگاه كرده و يهو شروع كرده به حرف زدن كه كجا ميري و اينا. اين بيچاره هم باز فكر كرده خوب پيره مرده گناه داره جواب داده كلاس. يهو آقا برگشته گفته حالا نرو كلاس و... . بيچاره سكته كرده بود همونجا وسط راه پياده ميشه و به جاي زود رسيدن مجبور ميشه نصف راه رو پياده . البته فكر كنم از هولش زيادي تند اومده اين نصف راه رو چون دير نرسيد ولي وقتي رسيد هنوز داشت ميلرزيد. شانس آورد پرسيدن تا به اون رسيد قطع شد وگرنه فكر نميكنم تمركزي براي جواب دادن براش مونده بود
يادتون باشه به هواي سن راننده سوار تاكسي نشيد