Thursday, November 21, 2002
دلم لك زده واسه اسبها ! از اون چهارشنبه اي كه با لا خره معلوم نشد ماه رمضون بوده يا نه نديدمشون . اون قدر دلم تنگ شده ور داشتم يه عكس اسب از توي نگار پرينت كردم چسبوندم رو در كمدم و يكي ديگه رو هم گذاشتم دسكتاپم بشه.
تا حالا نشسته بودم عكس هاي نگار رو با دقت ببينم ديشب توي قسمت اسبش يكي پيدا كردم كه دقيقاً مثل كره ي نيم سياتور و گيسو مي مونه . اين بچه ي گيسو اونقدر شيطونه كه حد نداره كافيه ببينه يكي سوار اسبه او نوقت شروع ميكنه به دويدن و بازي كردن يك بار همچين پيچيد جلوي سو لماز كه نز ديك بود من رو بندازه زمين همون دفعه حسابي عاسيمون كرده بود از در به زور مي فرستاديمش بيرون از لاي نرده هاي مانژ بر مي گشت تو و آ خر زهره خانوم با شلاق بيرونش كرد (البته با همين شلاق هم كلي ديونه بازي در آورد)
اين رو ديشب نوشتم امروز پابليش كردم

PsycHo: Free Template Generator
Get FireFox!
XHTML Validator