Tuesday, November 05, 2002
ديروز يه مادر بسيج آورده بودندد مدرسمون براي ما حرف بزنه ! اولش همه وقتي فهميديم دو تا پسرش شهيد شدن دلمون براش سوخت ولي با حرفهايي كه زد حسابي رو اعصاب همه رژه رفت! يكي نبود بگه تو كه اينقدر مي گي پسرام براي خدا جنگيدند و از اين حرفها چرا با استفاده از كار اونها اينجوري براي خودت دكون باز كردي كه هر روز ميري يه مدرسه اي كلي از اين حرفها مي زني ا خرش هم يه هديه اي بهت ميدن مياي بيرون ! اگه پسر هاي تو جنگيدند خوب از كشورشون دفاع كردن نبايد برگردي بگي كه اونها فقط بخاطر شما جنگيدند كه اگه نمي جنگيدند كشور خودشون رو از دست مي دادند ما ها كه اونموقع اصلاً وجود خارجي نداشتيم.
PsycHo: Free Template Generator
Get FireFox!
XHTML Validator