منو امروز دوساله شد.
هیچوقت نوشتن توش برام خیلی ساده نبود. این اواخر چه حرف داشتم چه نه، فقط به صفحهی سفید نگاه میکردم و آخرش یا صفحه رو همونجور سفید میبستم یا یه چیزی مینوشتم بعد پاک میکردم و میبستم. گفتم دیگه نمینویسم. حالا دلم براش تنگ شده. دلم میخواد برگردم ولی هنوز تو خودم نمیبینم و همین دلمو میسوزونه هربار که بازش میکنم.
باید مینوشتم که چقدر دوسش دارم و چقدر با همهی نتونستنها و تنبلیهام از بودنم توش راضیام.
تولدش مبارک
پ.ن: مبارکه معین. خوب بودن منو از نوشتههای همهمون بود ولی دوسالگیش فقط به خاطر توئه